مشتری یا محصول ؟
آیا از خودتان پرسیده اید که چرا بعضی از تولید کنندگان کالا یا خدمات بر روی مشتریان خود متمرکز شده و آنرا در متن فعالیت های بازاریابی خود قرار می دهندو
گروهی دیگر از شرکت ها ، بر روی محصول تولیدی استراتژی های تبلیغات و بازاریابی خود رابرنامه ریزی می کنند.
پاسخ به این سوال نیاز به دانستن مفاهیمی مانند ، U.S.P، Q.O.T، Q.O.P ،P.O.P ، P.O.D و شناسایی خود و مشتری که در قالب دواستراتژی S.T.P و M.R انجام می گردد ، دارد.
مفاهیم را یک به یک توضیح خواهم داد ، اما قبل از آن یک تصمیم جامع و قطعی بگیرید میخواهید محصول محور باشید یعنی محصولی را که خودتان دوست دارید تولید کنید ، یا مشتری محور باشید و محصولی را که مشتریان دوست دارند را تولید کنید؟
اگر پاسخ شما محصول محور است ، تبریک می گویم ، شما هم در آینده ای نزدیک جزو شرکت های ورشکسته و در بهترین حالت دنباله روی درجه چندم خواهید بود! چرا چون رقیبان شما بیکار ننشسته و هر روز دنبال نوآوری و بهینه کردن محصول خود هستند و شما در خواب شیرین تولید رویایتان.
راه درست ، مشتری محور بودن است . تعریف مشتری چیست ؟ هر شخص حقیقی یا حقوقی ، درون یا برون سازمان که از ما خواسته و تقاضایی دارد مشتری محسوب می گردد.
آیا مشتری های ما با هم فرق می کنند؟ بله ، مشتری ها دارای نقشهای گوناگونی هستند. در بازاریابی پیشرفته نقشهای مشتری به این صورت تعریف می شود:
آغاز کننده – تاثیرگذار – تصمیم گیر – خریدار – مصرف کننده
اما برگردیم به شروع بحث،برای درک چرایی استراتژی های شرکت ها حروف اختصاری گفته شد که معانی آنها را نیز در زیر اشاره می کنم:
USP: Unique Sells Proposition – یعنی پیشنهاد فروش منحصر به فرد.
یعنی پیشنهادی که دیگران نتوانند مشابه آنرا ارائه نمایند.
هر پیشنهاد فروش برای مشتری دارای دو جز اساسی است:
چیزی که سایرین(رقبا) به مشتری ارائه می کنند: Point Of Parity(POP) و
چیزی که منحصر فه فرد بوده و فقط ما آنرا ارائه می کنیم : Point Of Difference(POD)
ترکیب POD و POP یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد خواهد بود.
ترکیبی از آنچه دیگران ارائه می دهند(حضور در عرصه رقابت) و ویژگی منحصر به فرد که مختص خودمان است (مزیت رقابتی)
اگر تولید کننده کالا هستید حتما در نظر داشته باشید که به عنوان متعهد هستید کالایی با کیفیت عرضه کنید .
مشتریان امروز ، همگی هوشمند ، اثر گذار و منتقد هستند که به شدت در برند سازی شما یا تخریب برند موثر هستند .
اینجا تنها اشاره ای به کیفیت می کنم و در آینده بیشتر در مورد این لغت طلایی صحبت خواهم کرد.
شما موظف هستید ، کیفیت را در هر شرایطی حفظ کنید. اما کیفیت الزاما کیفیت خود محصول نیست ، در دانش بازاریابی کیفیت در دو بخش Q.O.T یا Quality of Technical به معنی کیفیت فنی و Q.O.P
یا Quality Of Perceptual یا کیفیت ادارکی تعریف می گردد.
زمانی که شما استراتژی عاقلانه مشتری محور را بر می گزینید ، آن وقت لازم است شناخت خود را از سازمان خود و همینطور بازار کامل کنید .
در بازاریابی برای شناخت درون سازمان ،لازم است توانمندی ها ، منابع ، امکانات و سایر ضروریات در نظر گرفته شود.
اما برای بیرون از سازمان لازم است دو فعالیت صورت گیرد.
نخست ، لازم است S.T.P(Segmentation- Targeting -Positioning ) صورت گیرد یعنی باید مشخص شود ، کدام بخش از بازار S، کدام بازار هدف T و در کجای بازار P قرارگرفته ایم.
کار بسیار سخت و پیچیده ایست اما باید انجام گردد و انجام آن نیاز به شناخت درون سازماو و برون آن دارد.
همچنین از دیگر فعالیتهایی که باید برای تشخیص چرایی انتخاب استراتژی های بازاریابی انجام پذیرد ، تحقیقات بازار یا Market Research است. که در آینده مفصل در این خصوص صحبت خواهیم کرد.
جمعبندی اینکه انتخاب نوع استراتژی فعالیت های بازاریابی بستگی به طرز نگاه و روش برخورد با بازار دارد. اما گزینه مناسب انتخاب روشی مبتنی بر نیاز های مشتریان و اصطلاحا مشتری محوری است.
در بازاریابی پیشرفته ، لازم است از نگاه صاحبان سازمان ها و بنگاه ها از محصول محور به مشتری محور تغییر کرده و در برخورد با مشتری سه سوال اساسی را مطرح کنند:
چه گروهی از مشتریان را هدف قرار می دهیم؟
چه نیازی را می خواهیم برطرف کنیم؟
با چه ابزار و تکنولوژی می خواهیم این نیاز را برآورده کنیم؟
و کلام آخر:
بر اساس تحقیقات انجام شده سازمانها در سه دوره زمانی دچار شکست آسیب شده اند:
مشتریان تغییر کرده اند.
نیاز مشتریان تغییر نموده است.
تکنولوژی تغییر کرده است.
لذا چنانچه نگاه ما به محصول باشد ، از تغییرات به طور قطع فاصله خواهیم گرفت و محکوم به شکست هستیم.
در صورتی نگاه به مشتری نگاه به آینده و موفقیت خواهد بود.